آیه 117 سوره مائده
<<116 | آیه 117 سوره مائده | 118>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
من به آنها هرگز چیزی نگفتم جز آنچه تو مرا بدان امر کردی، که خدای را پرستید که پروردگار من و شماست، و من بر آن مردم گواه و ناظر اعمال بودم مادامی که در میان آنها بودم، و چون روح مرا گرفتی تو خود نگهبان و ناظر اعمال آنان بودی، و تو بر همه چیز عالم گواهی.
من به آنان جز آنچه را که به من دستور دادی نگفتم، [گفتم:] خدایی را بپرستید که پروردگار من و شماست. و تا زمانی که در میان آنان بودم گواهشان بودم، و چون مرا [از میان آنان به سوی خود] برگرفتی، خود مراقب و نگاهبانشان بودی؛ و تو بر همه چیز گواهی.
جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى] به آنان نگفتم؛ [گفتهام] كه: خدا، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد، و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم؛ پس چون روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى، و تو بر هر چيز گواهى.
من به آنان جز آنچه تو فرمانم داده بودى نگفتم. گفتم كه اللّه پروردگار مرا و پروردگار خود را بپرستيد. و من تا در ميانشان بودم نگهبان عقيدتشان بودم و چون مرا ميرانيدى تو خود نگهبان عقيدتشان گشتى. و تو بر هر چيزى آگاهى.
من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولی هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی؛ و تو بر هر چیز، گواهی!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
توفيتنى: توفى به معنى تحويل گرفتن و تمام كردن است. در قرآن مجيد به معنى ميراندن به كار رفته كه اخذ كامل روح، اخذ كامل زندگى است.
رقيب: حافظ و مراقب اعمال، آن از اسماء حسنى است. حافظى كه چيزى از او پوشيده نيست.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «117»
(حضرت عيسى به خداوند گفت:) من، به آنان نگفتم مگر آنچه مرا به آن فرمان دادى كه بپرستيد خداوندى را كه پروردگار من و پروردگار شماست، و تا زمانى كه در ميان آنان بودم، شاهد و ناظر بر آنان بودم، پس چون مرا (از ميانشان) باز گرفتى، تو خود بر آنان مراقب بودى و تو بر هر چيز گواهى.
نکته ها
«توفى» به معناى اخذ و گرفتن تمام و كمال است و مرگ يكى از مصاديق آن است. خداوند حضرت عيسى عليه السلام را از ميان قومشان برداشته و تا زمان قيام امام زمان عليه السلام زنده نگه مىدارد و همراه آن حضرت ظهور خواهد كرد.
پیام ها
1- پيامبران معصومند و جز فرمان خدا، كارى را انجام نمىدهند و در وحى هيچ تغيير و تصرّفى نمىكنند. «ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ»
2- حضرت عيسى، خود را همچون ديگران، دست پروردهى خدا مىداند. «رَبِّي وَ رَبَّكُمْ»
3- انبيا، ناظر بر افعال مردمند. «كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً»
4- دعوت به يكتاپرستى، مهمترين وظيفهى انبياست. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» (با اينكه مأموريّت عيسى تنها توحيد نبوده، امّا آيه فقط توحيد را مطرح مىكند)
جلد 2 - صفحه 402
5- دليل و ملاك پرستش خدا، ربوبيّت اوست. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (117)
بعد از آن به جهت تصريح به نفى مستفهم عنه، بعد از تقديم ما يدل عليه گويد:
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ: نگفتم مر ايشان را، يعنى امت خود را مگر آنچه تو فرمودى مرا به آنكه به ايشان گويم أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ: آنكه عبادت كنيد خدا را كه پروردگار من و پروردگار شماست، يعنى گفتم كه من مربوب و مخلوقم نه رب و خالق وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً: و بودم بر ايشان گواه يعنى شاهد احوال آنها بودم از كفر و ايمان و افعال و اقوال ما دُمْتُ فِيهِمْ:
مادامى كه بودم در ميان آنها يعنى تا زنده بودم نگهبان آنها و ناهى ايشان بودم از اين قول فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي: پس زمانى كه اخذ فرمودى مرا به رفع به آسمان كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ: بودى تو نگهبان و مراقب احوال و عالم به اقوال و افعال ايشان، و منع آنها فرمودى از اين قول به ارشاد دلالت بيّنه، و تنبيه بر آن به ارسال و رسل و انزال آيات بر ايشان؛ و بعضى انقياد، و برخى انكار نمودند. وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ: و تو بر جميع چيزها شاهد و مطلع و مراقب هستى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (117)
ترجمه
نگفتم مر ايشانرا مگر آنچه را امر كردى مرا بآن كه بپرستيد خدا را كه پروردگار من و پروردگار شما است و بودم بر ايشان گواه ماداميكه بودم در ميان آنها و چون گرفتى مرا بودى تو نگهبان بر آنها و توئى بر همه چيز گواه.
تفسير
حضرت عيسى (ع) بعد از نفى نمودن عقائد باطله نصارى را از شريعت خود اثبات فرمود عقائد حقّه اسلاميه را و عرضه داشت كه تا من در ميان آنها بودم نگذاشتم
جلد 2 صفحه 293
اين عقائد فاسده را اظهار نمايند و پس از آنكه تو مرا از آنها گرفتى و بجانب خود صعود دادى حافظ و نگهبان آنها تو بودى هر كس را خواستى توفيق ثبات عنايت فرمودى و هر كس را نخواستى بحال خود واگذاردى و تمام موجودات در صفحه علم تو حاضرند و تو بر همه ناظر و شاهدى ميدانى و مىبينى قابل و ناقابل را و هر كس را بكمال لايق خود ميرسانى ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما قُلتُ لَهُم إِلاّ ما أَمَرتَنِي بِهِ أَنِ اعبُدُوا اللّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُم وَ كُنتُ عَلَيهِم شَهِيداً ما دُمتُ فِيهِم فَلَمّا تَوَفَّيتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيهِم وَ أَنتَ عَلي كُلِّ شَيءٍ شَهِيدٌ (117)
نگفتم براي آنها مگر آنچه تو امر فرمودي باو اينكه عبادت كنيد خداي يگانه را که پروردگار من و شما است و من هم تا روي زمين هستم بر آنها هر چه بگويند يا بكنند شهادت ميدهم پس زماني که مرا گرفتي خودت مراقب آنها هستي و تو بر هر چيزي شاهد و گواهي.
ما قُلتُ لَهُم إِلّا ما أَمَرتَنِي بِهِ معناي رسالت و وظيفه رسول نيست جز تبليغ آنچه مرسل امر فرموده نميتواند چيزي بر او بيفزايد يا از او كوتاهي كند أَنِ اعبُدُوا اللّهَ اول وظيفه رسل دعوت بتوحيد و عبوديت ذات اقدس ربوبي و معرفت
جلد 6 - صفحه 507
حق است
(اول الدين معرفة اللّه و كمال معرفته توحيده)
خطبه نهج البلاغه.
رَبِّي وَ رَبَّكُم پروردگار من است و من بنده او هستم لَن يَستَنكِفَ المَسِيحُ أَن يَكُونَ عَبداً لِلّهِ نساء آيه 172، و پروردگار شما که تماما عبد او و مأمور بعبادت او هستيد احدي جز او لياقت عبوديت ندارد و مقام ربوبيت از براي او نيست وَ كُنتُ عَلَيهِم شَهِيداً و اينکه دليل است بر اينكه انبياء ناظر بافعال امت هستند بلكه اوصياء آنها فَكَيفَ إِذا جِئنا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِكَ عَلي هؤُلاءِ شَهِيداً نساء آيه 41 ما دُمتُ فِيهِم در ميانه آنها هستم و با آنها محشورم فَلَمّا تَوَفَّيتَنِي گذشت که توفي بمعني اخذ بقوه است و از اينکه باب است وفاء دين و توفي طلب و موت را هم وفات ميگويند بواسطه قبض روح است و توفي عيسي همان گرفتن خدا است و بردن او بآسمان نه بمعني موت است لذا نميگويد توفيت روحي بلكه خود مرا توفي فرمودي.
كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيهِم چون باحاطه قيومية و بعلم ذاتي و قدرت كامله بر هر چيزي رقيب، بصير، سميع، خبير، محيط، عليم هستي.
وَ أَنتَ عَلي كُلِّ شَيءٍ شَهِيدٌ حاضر و ناظر هر چيزي هستي چيزي از تو غائب و مستور نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 117)
چهار: «تنها چیزی که من به آنها گفتم، همان بوده است که به من مأموریت دادی که آنها را دعوت به عبادت تو کنم و بگویم خداوند یگانهای را که پروردگار من و شما است، پرستش نکنید» (ما قُلتُ لَهُم إِلّا ما أَمَرتَنِی بِهِ أَنِ اعبُدُوا اللّهَ رَبِّی وَ رَبَّکم).
5- «و تا آن زمان که در میانشان بودم مراقب و گواه آنها بودم و نگذاشتم راه شرک را پیش گیرند، اما به هنگامی که مرا از میان آنها برگرفتی تو مراقب و نگاهبان آنها بودی، و تو گواه بر هر چیزی هستی» (وَ کنتُ عَلَیهِم شَهِیداً ما دُمتُ فِیهِم فَلَمّا تَوَفَّیتَنِی کنتَ أَنتَ الرَّقِیبَ عَلَیهِم وَ أَنتَ عَلی کلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم